یوسُف بودی؛

زلیخا شدم.

چو آهوی گمگشته به سویت دویدم.

دستها بریدم.

پیراهن ها دریدم.

.

نمیدانم ژرفای جام وجودت که جانم را در آن ریختم بیشتر بود

یا قلب من که مست از شراب تو بود.

.

جامِ جانم؛

امشب دامنم سرخ تر از پیراهن توست.

و دانه های این دلِ تنگ، پراکنده تر، خونین تر.

.

دوستدار شما

خانوم واو زلیخاتبار

ساعت 2.5 بلندترین شب سال 99

 

پ.ن:

ای نامه که می روی به سویش / از جانب من ببوس رویش

نمک در نمکدان شوری ندارد / دل من طاقت دوری ندارد

امیدوارم قطار آرزوهایت بر روی ریل خوشبختی حرکت کند.

heart

روح ها وقتی فریاد میزنن، کسی صداشونو میشنوه؟

قول روی پل تقاطع ظفر-نلسون ماندلا

دلتنگی برای الکل مطلق

تر ,پیراهن ,ندارد ,ای ,روی ,نامه ,نامه که ,که می ,ای نامه ,ن ای ,پ ن

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروش دوربین مداربسته قاب زندگی hamechidan211 گرما آموز روزمرگی های یک دانشجوی روانشناسی مشاوره مهاجرت چگونه اندامی ورزشی داشته باشیم دانلود رایگان نمونه سوالات شرایط عمومی پیمان سلام علی آل یاسین صنعت